دانیال دانیال ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

دانیال عشق مامان و بابا

شهر بازی ستاره

سلام پسرم دو روز پیش برده بودمت مجتمع ستاره اونجا شهر بازی داره و تو عاشق شهر بازیش هستی و من شما رو  برای تفریح  زیاد به اونجا میبرم ...اون روز که بردمت اونجا خیلی شلوغ بود و خیلی دوتایی خسته شدیم ..اخر کار میخواستی قطار سوارشی یک ساعت توو صف وایسادیم  که نوبتمون بشه وقتی نوبتمون شد من ازت پرسیدم که تنهایی نمیترسی بشینی ؟؟؟اخه دفعات پیش منم کنارت میشستم که نترسی اندفعه دیدم بچه های کوچولوتر هم تنها نشستن منم تو رو تنهایی سوارت کردم البته یه نی نی کوچولو هم کنارت نشسته بود دور اول و دوم خوشحال بودی دور ر سوم توی تونل بچه ها جیغ میزدند و تو خیلی ترسیده بودی دور اخرم دیه از گریه سیاه شده بودی ..بمیرم برات عزیزم منم دوییدم رفت...
30 دی 1392

بعد از یه مدت طولانی ما برگشتیم

سلام به پسرم و تموم دوستان نی نی وبلاگی عزیزم  ....بعد از یک سال خوشحالم که تونستم دوباره وارد وبلاگ پسر گلم بشم...اخه یه مدت بود که به خاطر اینکه سیستمم خراب شده بود رمز وبلاگ و فراموش کرده بودم ولی تونستم با کمک جاری جوون دوباره یه رمز جدید از نی نی وبلاگ بگیرم از همین جا ازش تشکر میکنم.خب یک سال زمان زیادیه اتفاقات زیادی افتاد توو این یک سال.اتفاقات خوب ...اتفاقات بد... اما یکی از بهترین اتفاقات این سال روز تولدت بود که عکساش و واست میزارم عزیزم ...تو خیلی بزرگتر شدی عزیزم...دوستت دارم...                          &n...
30 دی 1392
1